محل تبلیغات شما








سلااام امروز میخوام نقاشیامو بگذارمم

هوووو مامانم گوشیما دااااد

وای اگه دوباره برم کلاس گیتار و گند بزنم دوباره گوشیما میگیره

ولی اینفه قایمش میکنه-____-

دعا کنین گند نزنم

خو صبر کن تا عکسا اپلود شه^^

اهههه

چرا نمیشه

بدوو

حجمشون زیاده

بابت کیفیت پایین ساری*_*

چون مدل گوشیم بسی پایینه://

وقتی چهار درصده محکم بخوره زمین روشنش کنی شده17%:///

اپلود شووووو

بعد از300800500قرن اپلود شدXD

این یه اوسیه

بیشتر عکسا وارونه ان

منم گشااااد

اصن حال ندارم بچرخونمشXD

یک اوسی دیگه://

پونیش زشته خودش خوبه

میبل ناراحت'•'

شاین لایت و توایلایت

معرفی میکنم

شو سان انیمه عاشقان شیطانی

اینو سر کلاس زبان انلاینم کشیدم-__-

الان میگین این چقد کلاس میره:/

رنگ پونی ها اگه برعکس شه:/

به ترتیب از بالا سمت چپ

فلاترشای

توایلایت

رریتی

رینبودش:/

موری 

خودم دوسش دارم^^

نقاشیمو میگم:/

ای فیودووووور

*زجه زدنXD*

اه هرچی اپلود کردم پرید:///

توروحت-___-

اینو خخخخیلییییی وقت پیش

که وب پونی و تیتان واندا بود کشیدم

 شاین لایت و واندا و اماندا و خودم و سوییت موزیک

انگشتما-___-

میدونم اینو گند زدم

دوباره کتاب خریدم:/

هریی پاترررر

اخ هری پاتر خیلیی خوبهههXD


جلد اوله

راسییی داستان کمیکی قسمت اول رو ساختم^^

الان میزارمشش

 

 

بگین نقاشیام چطوربودا

بای




سلااااااااااام

میخوام داستان پارن بدم و شخصیت میخوام:)

هرکی خواست میتونه بیااد

.

.

.

.

.

هنوز کسی اسم نداده

سبک:پونی،طنز،هیجانی

.

.

.

.

.

.

ببینیم چنتا میان 

بعد لوگو داستان رو میزارم

اوپینگ هم میسازم^^

هرکی میخواد بیاد هرچیی ادیت از اوسیش داره بهم بده ممنون

 

 

.

.

.

.

.

.

یه داستان دیگه هم میخوام بنویسم

برای این داستان شخصیت نمیخوام چون خودم شخصیتارو اماده کردم

.

این یکی داستان کمیکه

شخصیتایی که توشن:

شاین لایت استار

لایت نایت میوزیک

واندا

فلاورشای

اماندا

توایلایت

رینبوراپید

سلنا

خودم

فعلا هنوز شخصیت بازه

چنتا 

خواستین بگید

 

 

پس

.

.

.

.

دوووتا داستان داریممم^[]^

داستان اول هنوز کلییی جا داره

داستان دوم یه نمه جا داره

هردوشون هم پونی هستن^^

منتظرممممم

 

 

 

 

 

لوگوشون هم دردست ساااخت^^

بایییی

 



ا 
آخرین ویرایش: 

شخصیت های بانگو اگه دختر بشن!

چهارشنبه بیست و دوم مرداد ۱۳۹۹ 21:58

نویسنده این مطلب: #nitingel 
موضوع: عکس ها 
http://axgig.com/images/72709102277268920656.png

داشتم تفکر میکردم چی بزارم

یوهو گفتم

بانگو

خو دیه از عنوان ضایس چی میخوام بزارمXD

مختون رو نمیخورم ببینید

کیوتهXD

چرا وقتی دازای پسره چویا ناراحته

وقتی دازای دختره چویا انقده خوشحاله؟؟._.

قیافه دازای شبیه یوساناس-_-

نمد چرا چکمه ها چویا رو انقد دوسXD

به جرعت میگم از این عکس

متنفرررررررررررم

سازنده عکس:توروحتباشه؟؟

چه باااااحاله

الا چویا دلش میخواد اب شه بره زیر زمین دیگه نیاد بیرونXD

موری چه ذوقی کرده

دازای دندونتدندونترنگ خوبه؟عکسهرنگینکمان منو یاد گرورنگینکمان میندازه وقتیکه اپل جک و رینبو باهم بازی میکردن

چه به اکوتاگاوا میاد دختر باشه._.

 

همچنین به اتسوشی

دازاییییییسسس

امان از دست تو الان وقت عکس گرفتنه؟؟

اوخی هیگوچی شکست عشقی خوردXD

*بدون شرح* 

چه به یکیدا میخوره ه ه ه ه

 

شبیه مدیر کلاس اولم شدهXD

این عکسه رورو دووووس

و اینک به شکل گربهههههههه

چویا رو.____.

 رامپو کلا بامزه بود تازه اینجا گوگولی ترهم شد

بامزهههههه چییی

 

 

 

فینییییش

 

جانه^^

 

 


خاب قرار بود داستان بزاریم

کسایی که تو داستان هستن

ماریا

اریسا

واندا

فلوراهمون فلاورشای»

وایت استار

سلنا

تالولادختر خون آشام»

لیرا

شاین لایت

اماندا

ایزابل دختری از کانترلات

رینبوراپید

میوسادش

ساکیا

اینم لوگو

توجه:توی پوستر دوتا نایتینگل نیس اوسی من و ایزابل استار  شبیه همه

فقط چشمای اون سبزه




اسم


زندگی باحال پونی

هر جلد راجب به یه چیزه ینی هردفعه موضوع 

داستان راجب به یه چیزه به هم ربط نداره

به زودی میزارم

باییی



هوووو اماده شد

چون با ارت بود طول کشید

ببخشید

هر جلد دارای5صفحه میباشد

این جلد همش درباره نایتینگله

بفرمایین^^

هنوز اسم داستان و لوگوش رو نساختم:/

نمیدونم چی بزارم اسمو

پایان جلد اول

اونجوری نگام نکنین من فقط کار با گوشیم محدوده

سخت بود

برا جلد بعد

6نظر به پست ثابتم^^


بایی


درود

گفتینو رو برداشتم چون گفتینوم خرابع و نمیتونم جوابتون رو بدم

فعلا جوابتون رو‌همینجا میدم^^

جواب رینبو راپید:

سلااااممممممممم^^

عررررر‌مرسییییی^^

چقد خوب میکشیییییی*&*

نقاشیامو ک چ عرض کنم

بازم سلام-~-

گفتم زودی میام

خب این شما و این عکسای چوچو

درخواستی از طرف بلک استار جان

اسمتو درست گفتم؟»

خب بریم چندی عکس از چویا سان ببینیم

چویا در گوسفند

به شاه هم شد که-_-

چویا:باس به حرفام گوش کنین همه چی واس ماس

ژووون-_-

عکسش خیلی ناز ولی بسی بی کیفیت است-_-

چویا:میووووون اتیش بازیه چشمای توووووو

قدم زدم

شاید که باورت بشه

معنی عشقو بلدمم

بیا وسطط

نه نه داره اهنگ ارامش بخش میخونه

خب وایسا

سلطااان قلبم تو هستی تو هستی

^[]^

بازم نمیگم بای بازم پست هست




سلااااااام

بعد از قرن هاااااا

داستان جلد دوم امددد

خب من از این به بعد برای هر جلد داستان یه پوستر میسازم

البته پوستر اصلی همونه

این پوستر همیشه موضوع داستان رو نشون میده

بنگرید 

این قسمت:

خب شروع میکنیمم

1

2

3

اکشنن


(همه خونه ایزابل دارن مگس میپرونن:/)

شاین لایت:اییییه چیکار کنیم؟

وایت استار:کی میاد منچ؟؟

هیشکی نمیاد

وایت:اه باشه خودم با خودم بازی میکنم://

نایتینگل:چیکار کنیم حوصلمون سریده

همه در سکوت به فکر فرو میروند

ساکیا داد میزند

!فهمیدم!

همه امیدوارانه نگاه کردن

ساکیا گف 

نه نه نفهمیدم:/

ماریا ناله میکند:همین اول کاری خرمون گیر کرد تو گل://////

اریسا میگه:

بریم پارک؟

کیتی میگه:

نه نه پارک قدیمی شده

اماندا میگه:

شهربازی چطور؟

کیتی ناله میکند:

امروز روز استراحتشونه

 شاین لایت میگه بریم

مسافرت ؟

کیتی:نههههه ما همین الان از مسافرت اومدین اینجا

فلورا با جیغ:بازااااااااار بریم بازاااااااار

همه میگن اره  فکر  خوبیه

کیتی میگه:امروز جمعس:/

همه:-_________-

تالولا:تابوت و خون آشام بازی و قلعه خون اشاما چطور؟

کیتی:اه نگو حالم به هم خورد

لیرا:

گشت زدن با حیوونا؟

کیتی:حیوون کجا بود:/

واندا:خودتون تصمیم بگیرین من دارم اکوتاگاوا  میبینم​

ساکیا:اهنگ جدید بدیم بیرون

کیتی:نه هیچی نداریم

ایزابل:مسابقه ادیت چی؟

کیتی:گوشیم شارژ نداره

سلنا:جرعت حقیقت؟

کیتی:زیادی خشنه:/

رینبوراپید داد میزند:



بسهههههههه!

میرییییم

جنگللللل

میوسا: هی میزاشتی منم نظر بدم-___-

همه اماده میشن و   

میرن جنگل

همه دور اتیش نشستن

و شیرینی شکری هارو میگیرن زیر آتیش

رینبو راپید:

بیاین داستان ترسناک بگیممم

فلورا:مننننن من بگممم

رینبو:بوگو

فلورا چراغ قوه را برمیدارد و میندازد تو تخم چشم ساکیا

ساکیا:کرم نریز.میشه؟؟

فلورا حرفش را نشنیده میگیرد و شروع میکند

روزی روزگاری.

دوتا بچه کوچولو بودن

نایتینگل:دوو.تادوتا بچه کوچولوو

بقیه پشت بندش میزنن زیر گریه

فلورا:اهم اهم

همه ساکت میشن

دوتا بچه کوچولو داشتن توی پارک قدم میزدن

یه صدای وحشتناک پخش میشه.

فلورا:ماریا اون ظبط رو خاموش کن

ماریا:ببخشید

فلورا:پارک کاملا خلوت بود و وسایلش قدیمی و کهنه و زنگ زده بودن

دوباره صدا پخش میشود

فلورا:ماریااااا

ماریا:عه ببخشید

فلورا:من اصلا نمیگم:/

رینبوراپید:برو کنار این کار خودمه

شروع میکنه

روزی روزگاری دختری به همین جنگل پا گذاشت

اون گم شده بود

 حرکت سایه های مشکی را مدام پشت سرش حس میکرد

که ناگهااان

یه موجود ترسناک پشت سرش مثل علف سبز شد

چشمای سبز درشت داشت

بدنش سیاه سیاه بود

دندوناش تیز و خطرناک بودن

یوهو رینبوراپید 

جیغ بنفش کشید و همه که تو جو بودن بیست متر پریدن هوا

همه میخندن جز میوسادش

میوسا:داستانی که گفتی واقعیت داره

رینبوراپید:معلومه وقتی کوچیک بودم مامان بزرگم برام تعریف میکرد

اسم این جنگل به جنگل مرگ معروفه

.

.

.

.

.

.

وایییی ببخشید الان شارژم تموم میشهه

بقیه داستان رو دو بخش میکنم

برای این نظر نمیخام

چون نصفس داستان که کامل شد میگم

خدافظظظظظظظظظ


هاییییی

خب بریم ادامه ی داستان

سلااااامممم شلخمای مامانننن:>>>>

نایت مرده زنده شدددددXd

خبببببب اخیششش چیزی به اخر ماه نموندهههه و این ینی تعطیلی عیدددد

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

پذیرش روسیه پایگاه خبری تاریخچه ی ارز دیجیتال ثمن چت|چت ثمن - حسام جت چکاوک پلاس سابین صنعت بهترین متخصص ایمپلنت پیشرو بلاگ نور رسام آنا نیوز | جدید ترین اخبار روز